دیکشنری
داستان آبیدیک
زخم آتش
english
1
general
::
fire wound
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زجاجی
زجاجیت
زجر دادن
زجر دیدن
زجر کردن
زجر کشیدن
زحل
زحمت
زحمت بیهوده
زحمت دادن
زحمت دهنده
زحمت کش
زحمت کشیدن
زحمتکش
زخم
زخم آتش
زخم بستر
زخم پوستی
زخم پوش
زخم چاقو
زخم چرکی
زخم زبان
زخم زبان زدن
زخم شدن
زخم شده
زخم گلوله
زخم ناپذیر
زخم نیش
زخمآماسدار
زخملکه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید